پستها
کالاها
etehad
اتحاد
دنبال کردن
↔
♡
💬
913 view
and
15 like
☆
چهارشنبه سوری آیین ایرانی
چهارشنبه سوری،
شب آخرین چهارشنبه
استقبال از سال نو
کوزه شکنی |
قاشق زنی |
فال گوش نشینی |
شال اندازی |
آتش بازی |
آجیل مشکلگشا |
آب پاشی و آب بازی |
بخت گشایی |
فال گرفتن با بولونی |
بالن آرزوها
چهارشنبه سوری، جشنی پر از شور و لذت و شادمانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال برگزار میشود و مقدمهای برای استقبال از سال نو به حساب میآید. چهارشنبه سوری، یکی از جشنهای سنتی ایرانی است که در غروب آخرین سهشنبه سال خورشیدی و پیش از فرارسیدن نوروز برگزار میشود و شامل رسوم مختلفی از آتشافروزی و آتشبازی تا خوردن آجیل مشکلگشا، دورهمیهای خانوادگی، قاشقزنی و... میشود که برخی از این آدابورسوم به فراموشی سپرده شدهاند. چهارشنبه سوری از پرشورترین رسوم مقدماتی نوروز در اقصی نقاط ایران است که آتش، مهمترین عنصر آن به شمار میرود و نامش نیز از شعلههای آتش گرفته شده است؛ هرچند که امروزه استفاده از مواد آتشزا و انفجاری، این جشن را به مراسمی پرمخاطره تبدیل کرده است که صدمات جسمی و حتی مرگ افراد را در پی دارد. این جشن وابسته به هیچ مذهب یا قومیتی نیست و از مسلمان تا زرتشتی، مسیحی و... در این جشن شرکت کرده و آن را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکنند. این مراسم در کشورهای دیگری همچون جمهوری آذربایجان، افغانستان، ترکیه و همین طور توسط ایرانیان مقیم خارج از کشور نیز جشن گرفته میشود. برای آشنایی بیشتر با چهارشنبه سوری، تاریخچه و آدابورسوم آن با این مقاله همراه شوید. چهارشنبه سوری یکی از جشنهای ایرانی است که در غروب آخرین سهشنبه سال با آداب خاصی برگزار میشود. برخی پژوهشگران واژه «سور» را بهمعنای «جشن» و برخی دیگر آن را برگرفته از واژه پهلوی «سوریک» بهمعنای «سُرخ» میدانند که نشانهای از سرخی آتش یا سرخی و سلامتی فرد است. شاید گواه این ادعا را بتوان در تلفظ «چارشمبه-سُرخی» در اصفهان دانست. این جشن در مناطق مختلف ایران نامهای مختلفی همچون گول گوله چهارشنبه (گیلان)، چوارشمه کوله (کردستان)، چارشمبه-سُرخی (اصفهان)، كوله چهارشنبه (قزوین) و... دارد و با وجود وجه اشتراک بین آنها، هر منطقه چهارشنبه سوری را با آدابورسوم خاص خود برگزار میکند. چهارشنبه سوری چه روزی است؟ چهارشنبه سوری برخلاف اسمش از غروب آخرین سهشنبه اسفند هر سال آغاز میشود و تا پاسی از شب ادامه مییابد. چهارشنبه سوری سال ۱۳۹۹ مصادف با روز سهشنبه در تاریخ ۲۶ اسفند است. از آنجا که ایرانیان قبل از اسلام، روزهای ماه را با یک نام میخواندند و هفته و اساسا چهارشنبه نداشتند و همین طور پریدن از روی آتش و بیاحترامی به آن با آیین زرتشتیان همخوانی ندارد، برخی معتقدند که نمیتوان چهارشنبه سوری را جشنی متعلق به دوران پیش از اسلام دانست. درباره ارتباط چهارشنبهسوری با آیین زرتشتی میتوان به صحبتهای کتایون مزداپور، پژوهشگر زرتشتی و نویسنده آثار زرتشتی، استناد کرد که گفته است: جشنها و آیینهای ایرانی به همه ایرانیان تعلق داشتهاند و دارند. بسیاری از آنها به دوران پیش از مهاجرت آریاییها به این سرزمین بازمیگردند و خیلی از آنها هرگز زرتشتی نبودهاند، مثل چهارشنبه سوری. در هر صورت، قدیمیترین منبعی که به چهارشنبه سوری اشاره کرده، کتاب «تاریخ بخارا» از ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی است که میگوید: چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال ۳۵۰، به جوی مولیان فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنان که «عادت قدیم» است، آتشی عظیم افروختند. این طور به نظر میرسد که در متون قديمی، بهخصوص قبل از اسلام، هیچ اشارهای به چهارشنبه سوری نشده است و از همین رو گفته میشود كه بعد از اسلام این جشن در ايران رواج پیدا میکند. يكی از دلايل این موضوع، برگزاری آن در شب چهارشنبه آخر سال است؛ در واقع بر اساس تقويم قمری، روز چهارشنبه از غروب سهشنبه شروع میشود. علاوه بر این، اعراب روز چهارشنبه را روزی نحس میدانستند و آن روز را برای مراسم عروسی، مسافرت و... انتخاب نمیکردند. همان طور که منوچهری دامغانی در این بیت شعر گفته است: چهارشنبه که روز بلاست باده بخور به ساتکین میخور تا به عافیت گذرد احتمال دارد که ايرانیها نیز به تبعیت از آنها، برای دورکردن نحسی آخرين چهارشنبه سال، جشن و مراسمی در آن روز به پا میکردهاند. با این اوصاف میتوان گفت که تا قبل از اسلام، آيين چهارشنبه سوری امروزی برگزار نمیشد؛ هرچند از آنجا که شکل آغازین چهارشنبهسوری بهشکل روشنکردن آتش بر بامها در برخی نقاط ایران نظیر خراسان جنوبی هنوز هم برگزار میشود، مشخص است که این جشن در ایران باستان ریشه دارد. شواهد و قرائن نیز نشان میدهد که این جشن، پیشینه بسیار کهنی دارد و قدمت آن حتی به دوران قبل از ظهور مذهب زرتشت در ایران برمیگردد. در واقع همان طور که اشاره شد در ایران باستان هفته وجود نداشت و زمان برگزاری چهارشنبه سوری در فاصله ۱۰ روز پایانی سال بود؛ تا اینکه ظاهرا این جشن در قرون اولیه اسلامی در روز چهارشنبه آخر سال تثبیت میشود و از آن برای رفع نحسی و بلا استفاده میشود. آتشافروزی بر بام خانهها، آخرین مراسم از آیینهای روزهای پایان سال یا گاهنبار پنجه است که بر اساس آن، افرادی به نام آتشافروزان چند روز پیش از نوروز به شهرها و روستاها میرفتند تا پیامآور این جشن اهورایی باشند. این زنان و مردان هنرمند برای شادی و سرگرمی مردم به اجرای نمایشهای خیابانی، سرود و آواز و... میپرداختند. علاوه بر این، از هفت روز قبل از فرارسیدن سال نو تا روز چهاردهم نوروز، همزمان با تاریکی هوا شروع به روشنکردن آتش در نقاط مختلف شهر و روستا میکردند. این آتش، نمادی از نور و دوستی و مهر بود و هدف از این آتشافروزی، برگرداندن نیروی نیکی به مردم بود تا بتوانند بر غم و افسردگی غلبه کنند. در شب سوری این آتش را برای طلب گرما و فراریدادن سرما روی بیشتر بامها روشن میکردند که به باور نیاکان ما تنوره آتش و دود روی بامها علاوه بر خوشیمنبودن، فروهر درگذشتگان را بهطرف خانههایشان هدایت میکرد. در آثار تاریخی نظیر کاخ چهلستون نیز میتوان اشاره به چهارشنبه سوری را مشاهده کرد. در ضلع جنوبی این کاخ نقاشی جالبی از آیینی شبیه به چهارشنبه سوری به چشم میخورد. این نقاشی عصر صفوی که با نظارت رضا عباسی کشیده شده است، آتش و تجمع افرادی به دور آن را نشان میدهد. چهارشنبه سوری در شاهنامه در شاهنامه نیز میتوان ردپای چهارشنبه سوری را پیدا کرد؛ بهعنوان مثال در داستان رزم بهرام چوبینه با پرموده پسر ساوهشاه، یک ستارهبین به بهرام پند میدهد: ستارهشمر گفت بهرام را که در «چارشنبه» مزن کام را اگر زین بپیچی گزند آیدت همه کار ناسودمند آیدت یکی باغ بد در میان سپاه از این روی و زان روی بد رزمگاه بشد «چارشنبه» هم از بامداد بدان باغ کامروز باشیم شاد ببردند پرمایه گستردنی می و رود و رامشگر و خوردنی .... ز جیحون همی آتش افروختند زمین و هوا ار همی سوختند چهارشنبه سوری در واقع پیشدرآمدی برای جشنهای ایام نوروز است و مردم با برگزاری آن به استقبال بهار میروند. مهمترین اصل این آیین باستانی روشنکردن آتشی بزرگ و پریدن از روی آن است تا با این کار بیماری و مشکلات را به آتش بسپارند و سرخی و نیرو و گرما را از آتش هدیه بگیرند. دودکردن اسفند، جاروسوزی، زاجسوزی، سوزاندن وسایل کهنه، ریختن خاکستر آتش به بیرون خانه و حتی کوزهشکنی همگی اقداماتی در جهت دفع بلا و نحسی و رفع چشم زخم بوده است. یکی از فلسفههای برگزاری این جشن و آتشافروزی، گریز از سرما و طلب گرما بوده است؛ ضمن اینکه آریاییها آتش را پاککننده و وسیلهای برای تطهیر و پاکسازی خود میدانستند. همچنین ایرانیان معتقد بودند که پنج روز آخر سال تا پنج روز بعد از سال نو، فروهر افراد درگذشته به زمین میآیند تا نزد خانوادههایشان بروند و آنها را از وضعوحال خود مطلع کنند. گفته میشود که اساسا به همین دلیل مراسم چهارشنبه سوری شکل گرفته است. مردم در اولین شب از پنج شب آخر سال، آتشی در پشتبامها روشن میکردند تا علاوه بر انجام یک کار مقدس، فروهرها را بهسمت منزل خود هدایت کنند. ماجرا به همین جا ختم نمیشد و مردم با خانهتکانی و پوشیدن لباس نو، خود را برای سال نو و دورشدن از دشمنیها و کدورتها آماده میکردند و با این کار موجبات خشنودی فروهرها را فراهم میکردند. در روزهای آخر سال و در گیرودار آمادهشدن برای عید نوروز و سال جدید، برگزاری مراسم چهارشنبه سوری شوروحس جالب و متفاوتی در نقاط مختلف کشور به وجود میآورد. طبق رسم، در شب چهارشنبه کوچکترها به دیدار بزرگترها میروند تا این شب را در کنار هم خوش بگذرانند. از یک یا دو روز قبل، مردم به جمعآوری هیزم یا بوته مشغول میشوند؛ هرچند که در برخی شهرها مثل گیلان از ساقه برنج و در شهر خور از برگ خرما استفاده میکنند. در بعدازظهر سهشنبه، این هیزمها در محیطهای باز همچون حیاط خانه، خیابان یا میدان روستا به فاصله چند متری از یکدیگر روی هم چیده میشوند. با تاریکی هوا، مردم این هیزمها را به آتش میکشند و همه افرادی که دور آتش جمع شدهاند، از زن و مرد و پیر و جوان، با خواندن «سرخی تو از من، زردی من از تو»، از روی آن میپرند تا زردی و ضعف بیماری و غم را به آتش بدهند و از خود دور کنند و سلامتی و شادی و سرخی را از آتش بگیرند. علاوه بر این، «غم برو، شادی بیا، محنت برو، روزی بیا!»، «ای شب چهارشنبه، ای کلید چهار دنده، بده مراد بنده!» نیز هنگام پرش از روی آتش بین تهرانی خوانده میشود. آتشبازی فقط گوشهای از این جشن به شمار میرود؛ دورهمی و در کنار یکدیگر بودن، پایانبخش این مراسم باستانی است. در برخی نقاط ایران این آتشها را به حکم همان سنت دیرینه روی پشت بام روشن میکنند و پس از پریدن همه اهالی خانه از روی آن، اجازه میدهند که آتش خودش خاموش شود یا با کوزه آب آن را خاموش میکنند. در ادامه یکی از اعضای خانواده خاکستر را با خاکانداز جمع میکند و از خانه بیرون میبرد. جالب اینکه هنگام برگشت به خانه، در میزند و این مکالمه جالب بین او و اهالی خانه ردوبدل میشود: «کیست؟» «منم»، «از کجا میآیی؟» «از عروسی»، «چه آوردهای؟» «سلامتی.» مراسمی موسوم به «دِرندِز» یا «دیاراندآراج» در ۱۴ فوریه (۲۵ بهمن) توسط ارمنیهای ایران برگزار میشود که شبیه به چهارشنبه سوری است و شامل پریدن از روی آتش میشود. متاسفانه چهارشنبه سوری در سالهای اخیر دچار تغییر و تحولاتی شده است و امروزه شاهد استفاده از مواد منفجره و صداهای وحشتناک انفجار در گوشهوکنار شهر هستیم. بهغیر از سوزاندن کاغذ و زباله بهجای بوته و چوب که زحمت مضاعفی را برای پاکبانان به وجود میآورد؛ صداهای مهیبی از انفجار مواد محترقه شنیده میشود که علاوه بر ایجاد آلودگی صوتی، آسیبهای جسمی زیادی به مردم وارد میکند. این رسم دیرینه که در گذشته عاملی برای دورهمی خانوادهها و مردم محل بود، حالا مایه رعب و وحشت مردم شده است و عواقبی نظیر سوختگیهای شدید یا حتی مرگ را بههمراه دارد. طبق یافتههای پژوهشی، تمام آیینهایی که مردم ایران بر پا میداشتند و همچنان برخی از آنها به قوت خود باقی هستند، با خرد و منش نیاکان ما درآمیخته بودند و اعتقاد به پروردگار، نبرد با اهریمن و امید به زندگی در آنها گنجانده شده بود. رفتار خشونتآمیز این روزهای جامعه در ایام چهارشنبه سوری در پیشینه هیچ یک از این آیینها به چشم نمیخورد. در کنار افروختن آتش و پریدن از روی آن، آیینهای دیگری نیز در نقاط مختلف ایران انجام میشود. بهطوری که برخی خانوادهها درست در روز بعد از چهارشنبهسوری، شروع به خانهتکانی میکنند یا در گوشه دیگری از این کشور نظیر شیراز، مردم در این روز آش رشته میپزند. در ادامه این مقاله به برخی از مهمترین آیینهای چهارشنبهسوری میپردازیم کوزه شکنی شکستن کوزه یکی از رسمهای جالب و البته فراموششده در چهارشنبه سوری است که پس از پریدن از روی آتش، کوزه را میشکنند. ظاهرا این اعتقاد وجود دارد که با شکستن کوزه، بدشانسی و بدبختی اهالی خانه از بین میرود. با این حال، شکستن کوزه با تفاوتهایی همراه است؛ به این ترتیب که مثلا در تهران چند سکه در کوزه میاندازند و آن را از روی پشت بام به کوچه پرت میکنند. تا آن زمان که یک نقارهخانه در میدان ارگ تهران وجود داشت، برخی افراد به آنجا میرفتند و کوزهای نو را از بالای سر در نقارهخانه به پایین میانداختند تا قضا و بلا از خود و خانوادهشان دور شود. اهالی خراسان، اول یک سکه بهعنوان نمادی از تنگدستی، مقداری نمک بهنشانه شورچشمی و کمی زغال برای سیاهبختی در کوزه سفالی میریزند و بعد هر عضو خانواده کوزه را دور سرش میچرخاند تا از این طریق هرگونه بدیمنی به کوزه منتقل شود و در ادامه نفر آخر کوزه را از بام خانه به کوچه میاندازد و میگوید: درد و بلای خانه را ریختم تو کوچه. این در حالی است که مردم اراک و آشتیان برای کوزهشکنی، دانههای جو را در کوزه میریزند. در مراسم قاشقزنی، دختران و پسران جوان روی سرشان چادری میکشند تا شناخته نشوند و بعد در خانه هفت همسایه را میزنند و با قاشق به کاسههای در دستشان میزنند، صاحبخانه با شنیدن صدای قاشقزنی، به در خانه میرود و کاسههای آنها را با آجیل، شکلات، شیرینی، نقل یا پول پر میکند. طبق این سنت کسانی که از صاحبخانهها چیزی بگیرند، حاجتروا میشوند. ریشه آیین قاشقزنی احتمالا از این عقیده نشئت میگیرد که ارواح درگذشتگان در حالی که رویشان را پوشاندهاند، در آخر سال به خانه بازماندگان سر میزنند تا یادبود و برکتی از آنها دریافت کنند. در واقع طبق زند اوستا، اورمزد از پنج روز آخر سال تا پنجم فروردین، دوزخ را خالی میکند و به این ترتیب ارواح برای ۱۰ روز رها میشوند. ارواح بهجای زبان گفتاری، از زبان بدنی برای برقراری ارتباط استفاده میکنند که بهشکل قاشقزنی کرد پیدا میکند. فال گوش نشینی فال گوش نشینی، از دیگر رسمهای چهارشنبهسوری است که افراد، بهخصوص دختران جوان، غروب شب چهارشنبه در سر گذر میایستند و به صحبت رهگذران گوش میدهند و با تفسیر این سخنان به نتیجه نیت خود پی میبرند. بهطوری که اگر صحبت شاد و خوبی بشنوند، میپندارند که حاجتشان برآورده خواهد شد و با شنیدن سخنان تلخ و غمبار به این نتیجه میرسند که در سال نو به مراد و آرزوی خود نخواهند رسید. شال اندازی آیین شالاندازی نیز از رسمهای فراموششده به شمار میرود؛ هرچند که هنوز هم در برخی نقاط ایران نظیر همدان و زنجان همچنان حفظ شده است. در گذشته رسم بر این بود که اقوام و آشنایان دور هم جمع میشدند و آخرین دانههای نباتی که از ذخیره زمستان باقیمانده بود نظیر تخمه کدو، تخمه هندوانه، پسته، فندق، گندم و شاهدانه، بادام و تخمه خربزه را روی آتش بو میدادند و پس از تبرک با نمک میخوردند. نیاکان ما معتقد بودند که خوردن این معجون باعث مهربانترشدن افراد و دورشدن بدیها از آنها میشود. طبق علم پزشکی هم مغزها بهخاطر داشتن انواع ویتامینها و مواد مغذی، افسردگی و بیماری را از انسان دور میکنند. در گذشته دختران دم بخت در چهارشنبه سوری، مراسم خاص خود را داشتند. در یکی از این رسمها، از یک عطاری که رو به قبله بود، مقداری نبات و هفت عدد گردو میخریدند و راهی کوزهگری میشدند تا سوار چرخ کوزهگری شوند و آن را هفت بار بچرخانند. آنها با خواندن شعرهای خاصی، در هر دور یک گردو میشکستند تا بختشان باز شود. در نهایت، به کوزهگر پول و نبات میدادند و به خانه برمیگشتند.
نظر شما چیست ؟
×
ورود / ثبت نام
×
نام کاربری تان را تعیین کنید و همه امکانات را ببینید
چنانچه فروشگاه دارید آدرس فروشگاه هم تغییر خواهد کرد
تعیین نام کاربری
حداکثر حجم مجاز عکس : ۲۰ مگابایت ، فیلم : ۵۰ مگابایت
۰/۵
۰/۱۰
ویرایش عمومی فعال شود
ارسال پست
ویرایش پست
آیا این پست حذف شود ؟
حذف
بازار فوری
تعیین نام کاربری
تکمیل مشخصات
صفحه من
حریم خصوصی
شرایط و قوانین
سوالات متداول
درباره بازار فوری
دانلود اپلیکیشن
ویرایش
حذف
گزارش
اشتراک گذاری