پستها
کالاها
Sadegh
صادقی
دنبال کردن
↔
♡
💬
810 view
and
11 like
☆
داستان کوتاه درباره پیامبر اکرم (ص
پیامبر
بعضی از مردم مدینه، احترام پیامبر (ص) را نگه نمی داشتند، گاهی آن حضرت را با حرف هایشان آزار می دادند و گاه با رفتار بدشان، قلبش را می رنجاندند، اما یک کار بین آن ها خیلی زیاد شده بود. آن ها هر وقت پیامبر خدا (ص) را می دیدند، صدایش می زدند: «یا محمد!» یا می گفتند: «ای پسر عبدالله!» یا اسم ها و لقب های دیگر ایشان را در حرف هایشان به کار می بردند. خداوند از این کار آن ها خشنود نبود، چون پیامبر بزرگ و مهربانش، از بهترین بندگانش به حساب می آمد. روزی خداوند آیه ای (1) به پیامبر(ص) وحی کرد. خداوند در آن آیه، به مردم امر کرد که دیگر پیامبر (ص) را به اسم صدا نزنند، بلکه بگویند: «یا رسول الله!» فاطمه نگران شد، چون او همیشه پیامبر را صدا می زد: «پدر!» اما آن روز فکر کرد شاید این کارش هم در نظر خداوند خوب نبوده است. پس تصمیم گرفت پیامبر را پدر صدا نکند. وقتی پدرش را دید، گفت: یا رسول الله! این کار فاطمه چند بار تکرار شد. پیامبر گفت: «فاطمه جان! این آیه برای تعلیم مردم عرب است. آن ها اهل جفا و غفلت هستند، اما برای تو و نسل تو نازل نشده است. تو از منی و من از تو. اگر تو بگویی پدر، قلب من با این حرف زنده تر می شود و خدا خشنودتر!» فاطمه شادمان شد.
Sadegh
متشکرم❤
etehad
ممنون از مطالب زیباتون سپاسگزا ...
×
ورود / ثبت نام
×
نام کاربری تان را تعیین کنید و همه امکانات را ببینید
چنانچه فروشگاه دارید آدرس فروشگاه هم تغییر خواهد کرد
تعیین نام کاربری
حداکثر حجم مجاز عکس : ۲۰ مگابایت ، فیلم : ۵۰ مگابایت
۰/۵
۰/۱۰
ویرایش عمومی فعال شود
ارسال پست
ویرایش پست
آیا این پست حذف شود ؟
حذف
بازار فوری
تعیین نام کاربری
تکمیل مشخصات
صفحه من
حریم خصوصی
شرایط و قوانین
سوالات متداول
درباره بازار فوری
دانلود اپلیکیشن
ویرایش
حذف
گزارش
اشتراک گذاری