پستها
کالاها
etehad
اتحاد
دنبال کردن
↔
♡
💬
1,286 view
and
14 like
☆
سوپاپ اطمینان حکایت آشنا
آروغ
حکایت آشنا
پادشاه وسوپاپ اطمینان
در زمان های قدیم جنگی بین دو کشور سر گرفت یکی بر دیگری غلبه غلبه کرد پادشاه پیروز جنگ... رو به وزیر خود کرد وگفت چه کنیم تا بتوانیم با آرامش بر این کشور حکومت کنیم آخر مردم مارا غاصب کشور خود می دانند تدبیری کن وزیر فرصتی خواست تا فکر کند 🔹فردای آن روز وزیر نزد پادشاه آمد و گفت باید قوانینی وضع کنیم پادشاه: چه قوانینی وزیر: 1️⃣مالیات ۳ برابر فعلی! 2️⃣حقوق، رُبع عُرفِ بقیه کشورها! 3️⃣شاه، صاحب جان و مالِ همه مردم است! 4️⃣ آروغ زدن ممنوع!!! 🔅شاه گفت: بند چهارم چه معنی دارد؟! 🔹وزیر: بند چهارم سوپاپ اطمینان است، بعدا متوجه معنی آن خواهید شد! 🔰 پادشاه قبول کرد ... و جارچیان در هر کوی و برزن جار زدند که آروغ زدن ممنوع است و چنانچه کسی سرپیچی کند هم جریمه هم زندان دارد 👥 ملت گفتند: این که جان و مال ما از آن شاه باشد توجیه دارد چون ایشان صاحب قدرت است؛ ولی یعنی چه نتوانیم آروغ بزنیم؟! 🔸مردم برای اینکه از امرِ شاه نافرمانی کرده باشند در کوچه و پس کوچه آروغ می زدند و می گریختند!!! 🔸جلسات شبانهی آروغ برگزار میکردند و هر گاه آروغ می زدند احساس میکردند که کاری سیاسی انجام می دهند!! ماموران هم مُدام در حال دستگیری افراد آروغ زن!! بودند و گاهی به منازل و رستورانها یورش میبردند و آروغ زنها را دستگیر می کردند! 🔅روزی شاه به وزیر گفت: الان معنی سوپاپ اطمینانی که گفتی را میفهمم! چون باعث شده که هیچکس به ۳ قانون اول توجهی نکند! 💢 این داستان آروغ زدن حکایتی آشناست
نظر شما چیست ؟
×
ورود / ثبت نام
×
نام کاربری تان را تعیین کنید و همه امکانات را ببینید
چنانچه فروشگاه دارید آدرس فروشگاه هم تغییر خواهد کرد
تعیین نام کاربری
حداکثر حجم مجاز عکس : ۲۰ مگابایت ، فیلم : ۵۰ مگابایت
۰/۵
۰/۱۰
ویرایش عمومی فعال شود
ارسال پست
ویرایش پست
آیا این پست حذف شود ؟
حذف
بازار فوری
تعیین نام کاربری
تکمیل مشخصات
صفحه من
حریم خصوصی
شرایط و قوانین
سوالات متداول
درباره بازار فوری
دانلود اپلیکیشن
ویرایش
حذف
گزارش
اشتراک گذاری